آقای. کول قبلاً مستقیماً تئاتر انجام داده بود و معمولاً در نقش های مکمل به عنوان دکتر یا وکیل بازی می کرد. همانطور که والتر کول اغلب می گفت، او فقط یک مرد خجالتی بود که در یک شهر آسیاب فقیر بزرگ شده بود. اما دارسل چیز دیگری بود. او ظالمانه، با جواهر و شجاع بود. عمل او شوخی بداخلاق و آواز خواندن مشتاقانه بود، اگر نه دقیقاً خوش آهنگ.
و لباس ها! یک خیاط خودآموخته آقای کول باب مکی درونی خود را پیدا کرد تا لباسهای خود را بسازد و شیرینیهای پیچیدهای از پر، بدلیجات، مروارید و ساتن بدوزد. اولین و آخرین لباس بدلیجات دستی او، یک عدد صورتی روان که لبههای آن با پرهای آبی و روی آن یک نیم تنه مروارید دوخته شده بود، سه ماه طول کشید و 30 پوند وزن داشت. (او به زودی به سمت پارچه های از قبل بسته شده روی آورد.) یک لباس مجلسی با منگوله های مرواریدی 80 پوند وزن داشت. لباس درخت کریسمس او، خیرهکنندهای از چراغهای رنگی با طناب اکستنشن 100 فوتی، همیشه در اجرای سالانه تعطیلاتش، «دختری برای تمام فصول»، به نمایش در میآمد.
در طول دهه ها، آقای. کول حدود 1500 لباس ساخت.
نمایشگاه دارسل XV به یک موسسه تبدیل شد که همجنسگرایان و همجنسگرایان را به طور یکسان جذب میکرد. و دارسل خود را بیش از یک دختر نمایش دوست داشتنی تثبیت کرد. او مدافع جامعه LGBTQ پورتلند، بهویژه اعضای جوانتر آن، و یک جمعآوری سرمایه خستگیناپذیر برای بسیاری از دلایل بود. او یک بار در طی یک کمپین رادیویی برای یک بیمارستان محلی 250000 دلار در 25 دقیقه جمع آوری کرد.
در طول بحران ایدز، در دهه 1980 و اوایل دهه 90، دارسل میزبان جمع آوری کمک های مالی بیشماری برای تحقیقات پزشکی، تسهیلات برای افراد مبتلا به ایدز و کودکانی بود که زندگی آنها تحت تأثیر این بیماری قرار گرفته بود. یک مجسمه گرانیتی که توسط هنرمند کال کریستنسن به عنوان یادبودی عمومی برای اورگانیاییهایی که بر اثر ایدز درگذشتهاند خلق شده است، به افتخار او بنام یادبود ایدز دارسل پانزدهم نامگذاری شد که در قبرستان پورتلند نصب و در سال 2017 وقف شد.