فرارو-فال از آثار ادبی است، از باورهای کهن، این مرز و بوم است. در گذشته ساکنان این دیار به نویسندگانی روی میآوردند که فکر میکردند حق بهرهمندی از این واژه را دارند. اما در گذر زمان تنها یاد حافظ در فرهنگ عامه باقی مانده است.
З кой яр миајд насим бад норози
אז אני באד אר מדד קוויי קראח דל בראפרוזי
اگر گلهای کوچک دارید، خدا را بندگی کنید
که کارون را کلہ۔ داد سودی زراندوزی
ز جام غل دغر بلب کنان مست میلعل است
ک زد بر کرک فیروزه سفیر تخت فیروزی
به سهرا رو که از دامن غبور غم بیفشانی
বা গল্লার আই কাজা বেব্লায়ি
در این ایوان فیروزه ای امکان سکوت وجود ندارد
מגל איש איש דען בט פירוזי ו בהרוזי
بهترین راه برای رها کردن کار چیست؟
كلاه سروري آن است كز اين ترك بردوزي
روی صفحه می گویم که گل از جوانه بیرون می آید
به دستور میرنروزی پنج روز بیشتر نیست
ندانم نوحة قمری به ترف جویباران شیست
اما او هم مثل من شبانروزی غمگین است
من روح پاک و عارف دارم
خدا بهت عاقبت بخیر کنه
جدا شد يار شيرينت كونون تناه نشينى شما
این دستور آسمان است اگر آن را بسازی و بسوزانی
به عجب علم نتوان شد ز اسباب ترب محروم است
بیا ساجی که جاهل را هیتر میرسد روزی
در مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
कह पुद्वी जरेह जामत जाहान रा साज नोज॰त
نه حافیز میکند تناه دوای خواجه تورانشاه
ز مدح عسيفي برائي جهان عيدي و نوروزي
آقای پارسایان دل را دید و حقیقت را دید
جبینش سبح خیزان راست روز فتہ و فیروزی
شرح فرهنگ لغت: کرد: ریزه هر کیز را در این جا مراد سیم و زر است / خلود: به زم وال جاودانه مندن است.
تفسیر شعر:
अज बेक फासी भी दिल दिल र मदे ، चरा के के के सकत पु पुरूजिस! البته باید بدانید که خدا با کسانی است که قلبشان شکسته است. باید قدر لحظه ها را بدانید و از خدا دور شوید. خداوند در هر کاری یاور و یاور شما خواهد بود. به خواست خدا!