او 4 مرحله تحول شناختی را بر اساس مشاهده و مطالعه 3 فرزند خود ابداع کرد. طرحواره ها، درون سازی/ برون سازی و 4 مرحله نظریه تحول شناختی از نظریه های ژان پیاژه است. پروندههای دادگاه با دستیابی به اسناد داخلی شرکتها نشان دادند که مدیران آنها چه زمانی به کدام اطلاعات دسترسی داشتند. روزنامهنگارهای تحقیقی تلاشها برای مخفیسازی اطلاعات را افشا کردند و پزشکان اثرات استعمال دخانیات را بر بیماران خود توضیح دادند.
اما این تنها یکی از بسیار نظریههای توطئه به شمار میرود که در برابر شواهد علمی قد علم کرده است یک جستجوی سریع اینترنتی صدها مورد دیگر از این نظریهها را برملا میکند. بسیاری از سیاستمداران و افراد بسیار بانفوذ دیگر از بدترین نوع خودانگاره رنج میبرند. رابطهی میان خودشیفتگی و نظریههای توطئه نشان میدهد بسیاری از مردم واقعاً برخی از ادعاهای عجیب و غریب خودشان را باور میکنند.
این راهی برای درک جهان آشفتهی مملو از هزاران انگیزاننده و رویدادهای تصادفی است. این یک تئوری توطئه است، زیرا گروهی از مردم معتقد بودند که گروه قدرتمند دیگری با نیتهای شیطانی و برای آسیب رساندن به دیگران با هم همکاری میکردند. تئوری توطئه آن نظریهای است که به رد توضیح متعارف یک رویداد میپردازد و در عوض، یک گروه یا سازمان مخفی را که به طور پنهانی دسیسه میچیند، مسبب حوادث ناگوار میداند. بسیاری از پیروان کیوانان معتقدند مراسم تحلیف جو بایدن رئیسجمهور فعلی جعلی بوده است و دونالد ترامپ دوباره رهبری آمریکا را به دست میگیرد. بعضی از پیروان این گروه معتقدند واکسن کرونا را ثروتمندان برای کنترل ذهن تودهها ساختهاند. آنها هم دربارهٔ کیواِنان چیزهایی شنیده بودند، تئوریهای توطئه آنها در تمام شهرهای کوچک آن ایالت فراگیر شده بود.
او اعتقاد داشت که افراد خود را با محیط وفق خواهند داد، زیرا اطلاعات جدید را از محیط بدست میآورند. معتقدان به تئوری توطئه معمولا افرادی هستند که نمیتوانند به دیگران اعتماد کنند و نگران امنیت شخصی شان میباشند و مستعد تشخیص الگوها و عواملی هستند که هیچ کدام وجود ندارد. احساس اضطراب، عدم اطمینان و خارج از کنترل بودن نیز باعث میشود که در تفکرمان توطئه گراتر باشیم. از نظر اجتماعی و سیاسی، افرادی که قدرت کمی دارند تمایل دارند فکر کنند که صاحبان قدرت به هیچ وجه خوب نیستند. از آنجاکه نظریهپردازان تئوری توطئه در ذهن خود، به دستهای کوچکتر و کمقدرتتر تعلق دارند که تحت فرمان گروهی بزرگتر است، اغلب نوعی حس ناتوانی دارند.
اما برخی دیگر از شرکتکنندگان، مطلبی را میخواندند که مروج نظریههای توطئه بود (اینکه نوتردام را عامدانه آتش زده بودند و اپستین را افرادی قدرتمند به قتل رساندند). سپس شرکتکنندگان به میزان سرگرمکنندگیِ مقالهای که خوانده بودند، امتیاز میدادند و روایت آن را با صفاتی چون «سرگرمکننده»، «هیجانانگیز»، «کسالتآور» و «توجهانگیز» توصیف میکردند. همچنین مشخص میکردند که تا چه حد به نظریههای توطئه که پیرامون این وقایع وجود دارد باور دارند. تئوری توطئه ربطی به تحقیقات و پرسشهای انتقادی برای یافتن واقعیت ندارد. طبق مطالعهای که منتشر شده است، مردم به تئوریهای توطئه باور دارند چون میخواهند احساس کنند، محیط زندگیشان به آنها حس امنیت میبخشد و جامعهای که در آن هویت خود را تعریف میکنند، نسبت به سایر جوامع برتر است.